۱۳۹۳ خرداد ۲۰, سه‌شنبه

در شعار «انترناسیونالیست»، در تفکر و نگاه «ناسیونالیست راست»



«انتقاد کردن حرف نیست، یک فرهنگ است. باید آنرا شناخت و در کنارش پیشنهاد نیز داد و به آن عمل کرد. آنانی که با کلمات سخن می گویند، ولی در عمل هیچ راه حلی برای جزئی ترین سؤالات ندارند، دروغ می گویند.»

 باز خرداد ماه آمد، روز شهدا و زندانیان سیاسی، روز اعلام تاسیس ارتش آزادیبخش ملی ایران توسط آقای مسعود رجوی (مسئول شورای ملی مقاومت ایران)، روز انزجار از کودتای 17 ژوئن در فرانسه و خیز مماشات گران استعماری برای نابودی مقاومت سازمان یافته یک خلق اسیر و در زنجیر.
خلاصه اینکه این ماه، ماه پر تلاطمی هم برای مجاهدین و مقاومت ایران و هم برای رژیم خونریز حاکم بر ایران و ایادی و مزدورانش در خارج از کشور عزیزمان، بخصوص در سایتهای مجازی می باشد.
بهر حال مردم و مقاومت سازمان یافته شان درگیر یک جنگ تمام‌ عیار در تمامی جبهه های «نظامی، فرهنگی، سیاسی و ایدئولوژیک» با جنایتکاران حاکم بر ایران زمین می باشند، لذا اصلا و ابدا انتظاری غیر از این تهاجمات نیست. اما هدف از این نوشتار صرفا برای هوشیاری بیشتر مبارزین و نیروهای برانداز و معتقد به نظامی مبتنی بر حکومت مردم بر مردم بر اساس چهارچوب های بین‌المللی می‌باشد.
راستی، این روزها زمزمه مدعیان «دموکراسی!»، «انترناسیونالیسم» و آقایان روشنفکرنمای «وطنی» را در سایتهای هدایت شده توسط وزارت بدنام اطلاعات در رابطه با گردهمائی مقاومت سازمان یافته در ویلپنت پاریس شنیده اید؟ آقایان حراف یعنی همان «گاوگند چاله دهان ها» می سرایند و می نویسند که:
مجاهدین در این گردهمائی و گردهمائیهای دیگرشان «افغانیها»، «سیاهپوستان» و «عربها» را برای هرچه بیشتر نشان دادن جمعیت شان به پاریس می آورند! زهی بی شرمی، زهی بی حیایی، اینهمه بی مسئولیتی در قبال آینده ی کشورمان و اینهمه تلاش در پیش بردن خط وزارت اطلاعات آخوندی برای هر چه ضعیف تر نشان دادن و شیطان ساختن از مقاومت مردم ایران.
 ما ایرانیان متأسفانه با تمام تیز هوشی و زرنگی ای که داریم، در بسیاری از موارد خواسته یا نا خواسته، عمدا و یا غیرعمد حرفهائی می‌زنیم و یا اعمالی انجام می‌دهیم که در خاتمه به جیب دشمنان مردم ایران که در حال حاضر همین آخوندهای جنایتکار می‌باشند ریخته خواهد شد. ایرادگیری و انتقاد نمودن بسیار بسیار خوب است، اما همیشه باید هر انتقاد و ایرادی که از فرد، جمع، سازمان یا گروهی می‌گیریم همراه با «پیشنهاد و راه حل» باشد، یعنی ابتدا خود پاپیش بگذاریم و بعد انتقاد کنیم. «یک سوزن به خودمان بزنیم بعد یک جوالدوز به دیگران فرو بکنیم». در غیر اینصورت به آن «نق زدن» می گویند.
 براحتی می‌توان ذره بینی برداشت و به دنبال یک پدیده ای براه افتاد و ایرادات و اشکالات آن را جستجو کرد. انسان جنبنده، بدون خطا و ایراد نمی باشد، چه برسد به سازمان و مقاومتی به این گستردگی و عظمت مثل سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت که در نبرد با خونخوارترین رژیم تاریخ بشری است که از حمایتهای «سیاسی، فرهنگی، و نظامی» ابرقدرتها «مماشاتگران غربی» برخوردار است. اگر از روی «دگماتیسم و کوته بینی» بگوییم که مجاهدین هیچ خطائی در طول این 35 سال نکرده اند که  حرف بی جائی است و خودشان نیز در هیچ جا، نه نوشته و نه گفته‌اند که عاری از خطا بوده اند.
سوال من اما این است؟ ما خودمان، یعنی (جماعت مدعی روشنفکر و روشنفکر نما ی بی عمل که همیشه در طول تاریخ معضلی برای مردم ایران بوده ایم) چه می کنیم؟ ما برای آزادی مردم ایران در عمل به غیر از حرافی چه کرده ایم؟ چه گام مثبتی برای رها شدن مردم از قید اسارت و بردگی حاکمان مستبد بر ایران بر داشته و برمیداریم؟ چرا تا این حد فقط و فقط به دنبال بهانه گیری و گرفتن ایراد از مجاهدین و لنگ و لگد زدن به مقاومت ایران هستیم؟ آیا به نطر شما آنانی که به جدی ترین، مصمم ترین و متشکل ترین تشکیلات یک‌صد سال گذشته مبارزات رهائی بخش ملت اسیر و در بند ایران، ناجوانمردانه می تازند دمشان به دم دشمن اصلی مردم ایران یعنی جانیان وزارت اطلاعات وصل نیست؟ بدون هیچ شک و شبهه ای باید اعتراف نمود که آن‌ها مستقیم و یا غیر مستقیم پیش برنده خط وزارت اطلاعات خونخوارترین رژیم در تاریخ مردم ایران می باشند، چراکه در حال ضعیف کردن و شیطان سازی از مقاوم ترین، جدی ترین، متشکل ترین و فداکارترین قهرمانان تاریخ مبارزات مردم ایران هستند.

در عصری که روزگار ناامیدی ها، تسلیم ها، و به خفت تن دادن ها است، اینهمه لنگ و لگد زدن به تنها سازمانی که با تمام ناملایمات منطقه ای و غیره تا به حال ایستاده است و افرادش به مبارزان ساعت هفت شب به بعد تبدیل نشده‌اند، چیست؟ این همه تهاجم و شیطان سازی و براه انداختن جنگهای روانی برعلیه این پیشتازان آزادی مردم ایران ـ که این روزها در سایتهای به‌خصوص خائنین مدعی «انتقاد» و سایت «شاعر بریده» و «بچه تواب، ایرج مصداقی» براه افتاده است ـ چیزی جز ادامه همان جنگ فرهنگی و سیاسی جانوران حاکم بر کشورمان با مجاهدین نیست؟ بدون ذره ای شک و تردید همین است و آنها فرمان را از جائی دیگر می گیرند، همانطور که در بالا اشاره نموده‌ام، مردم و مجاهدین خلق ایران درگیر یک جنگ «سیاسی، فرهنگی، نظامی و ایدئولوژیک» با آخوندهای جنایتکار می باشند. لذا یکی از حربه های دشمن، شیطان سازی و خراب کردن چهره مقاومت توسط وزارت بدنام اطلاعات می باشد. بنا براین آنهائی که ناخواسته با نام انتقاد به این دام می‌افتند باید هوشیار و بیدار باشند تا ضعیف کردن مقاومتی جدی و پایدار، به سود آخوندهای جنایتکار تمام نشود.
چرا خواسته یا ناخواسته اینهمه از مقاومت مردم ایران ایراد می گیرید؟ ناخواسته همان خطی را به پیش می‌برید که خواسته وزارت بدنام آخوندی و ایادی و مزدورانش در سایتهای مجازی است؟ چرا با خودتان و مردمتان صادق نیستید؟ دائم به دروغ دم از وطن‌پرستی می‌زنید اما در عمل یقه مقاومتی را که برای آزادی وطن اعضایش بر بالای دار رقص رهائی می‌کنند را گرفته اید؟
«سرود انترناسیونالیسم» می خوانید، اما در کمال وقاهت در عمل با تفکری «راسیستی» حضور ملت های دردمند و زخمدار کشورهای برادر، افغانستان، عراق ،سوریه و آفریقائی را در اجتماع «ویلپنت پاریس» مردود می شمارید؟ درد شما از کجاست؟ آیا پیامتان از اینهمه وراجی برعلیه مجاهدین، جز آمدن عشوه های سیاسی برای آخوندها نیست؟ شما نیز به نوعی دیگر ولی همچون جلاد، کلمات را ذبح می‌کنید. چرا در محتوای نوشته‌ها و گفته هایتان هیچ نشانی از دیدگاه های «فرا میهنی» و «فراسازمانی» که همان «انترناسیونالیسم» است دیده نمی شود؟ شما راست ترین ناسیونالیست ها هستید که  از سر خودبزرگ بینی، با ضدیت کورتان نسبت به مجاهدین به بلندگوهای شیطان سازی بر علیه آن‌ها تبدیل شده اید. شما تا زمانی که یقه یک سازمان طرفدار برانداختن دیکتاتوری در ایران را می‌گیرید در عمل تعلق به «چپ ارتجاعی» دارید که هیچ فرقی با «راست ارتجاعی» حاکم بر ایران ندارد.
شما دروغ می گوئید. شما به دروغ از کلماتی همچون «دموکراسی» و «انترناسیونالیسم» دم می‌زنید، اما در نگاه و عمل از راست ترین اقشار متعفن جامعه روشنفکری می باشید که مردم ما در طول تاریخ همواره از شمایان بی عمل، خنجرهائی بر پشت خود دارند. برای توجیه بی‌عملی و فرارتان از میدان مبارزه همانند لاشخور در انتظار نابودی و از هم پاشیده شدن مقاومت سازمان یافته نشسته اید تا دگر بار بنشینید و در مرگش تحلیل بدهید و دوباره ادای روشنفکری در آورید. اما غافل از اینکه اینبار این مقاومت تحت هدایت و راهبری «مسعود» نسلی را پرورش داده است که تا به آخر می ایستند.
نتیجه اینکه: رژیم خونخوار حاکم بر میهنمان به ناموس تک تک کلمات تجاوز نموده وآنها را از محتوا تهی نموده است. آن‌ها از تمام کلمات و شیوه‌ها ی رایج روشنفکری در سایتهای مجازی برای مرعوب کردن این مقاومت سازمان یافته استفاده خواهند نمود تا این حرکت و این جنبش را کند نمایند. اما غافل از اینکه همه ما می‌رویم تا یک، دو، سه، صد و هزار اشرف بسازیم و با هدایت و راهبری پیشتازانمان در زندانهای لیبرتی و زندانهای رژیم خونریز، ریش و ریشه آخوندهای پلید را بسوزایم و خاکستر کنیم.
پس برای آنکه «صدای مردم وزندانیان» بشویم، پیش به سوی ویلپنت پاریس در 27.06.2014
 هرمز صفائی نوائی
آلمان 09.06.2014


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر