۱۳۹۳ فروردین ۳۱, یکشنبه

اطلاعیه اتحاد زندانیان سیاسی ایران ـ در تبعید

http://rahekargar.files.wordpress.com/2012/08/arton2223.jpg%3Fw%3D780
اتحاد زندانیان سیاسی ایران ـ در تبعید، حمله ی سرکوبگرانه ی رژیم ضد خلقی جمهوری اسلامی  به زندانیان سیاسی بند 350 اوین را محکوم می کند.ـ
روز پنجشنبه 28 فروردین 1393گارد زندان اوین به همراه ماموران  وزارت بدنام اطلاعات و اطلاعات جنایتکار سپاه ضدخلقی، به بهانه ی بازرسی، به بند 350 زندان اوین تهاجم کردند. در این به اصطلاح بازرسی، بسیاری از اجناس گران قیمت زندانیان توسط جنایتکاران اطلاعاتی به سرقت رفت. هنگامی که زندانیان به اعتراض پرداختند، مورد ضرب و شتم جلادان اوین قرار می گیرند. در این حمله ی سرکوبگرانه که برای گرفتن زهر چشم و ایجاد فضای ارعاب انجام شده بود، بسیاری از زندانیان، مجروح و مصدوم شدند. تعداد زیادی از زندانیان، به سلولهای انفرادی زندان اوین منتقل شدند که هم اکنون در اعتصاب غذا به سر می برند.ـ
خانواده های این زندانیان نیز برای اعتراض به سرکوب، شکنجه و مضروب نمودن فرزندانشان در مقابل مجلس رژیم ضدخلقی به اعتراض برخاسته اند.ـ
اتحاد زندانیان سیاسی ایران ـ در تبعید، ضمن محکوم کردن این عمل جنایتکارانه ی رژیم جمهوری اسلامی، تنها راه مقابله با این اعمال را در اتحاد تمام زندانیان سیاسی و همراهی با مقاومت سازمان یافته ی سراسری می داند.ـ
اتحاد زندانیان سیاسی ایران ـ در تبعید همچنین از تمامی فعالان حقوق بشری و سازمان های بین المللی و ایرانیان آزاده می خواهد تا در این کارزار انسانی، فریاد زندانیان سیاسی مظلوممان که در سیاهچال های رژیم ضد خلقی جمهوری اسلامی اسیرند، باشند.ـ
ما ضمن هم دردی با زندانیان بند 350 اوین، از نمایندگی های خود در سراسر اروپا و امریکا می خواهیم، تا با مراجعه به سازمان های حقوق بشری، اعتراض خود را به این عمل سرکوب گرانه ابراز دارند.ـ
اتحاد زندانیان سیاسی ایران ـ در تبعید
31.03.1393
20.04.2014

۱۳۹۳ فروردین ۲۶, سه‌شنبه

سهم هر ایرانی حداقل 220 میلیون تومان؟

۸۵۰۰ میلیارد بابک زنجانیhttp://melliun.org/v/wp-content/uploads/2012/05/faghr.jpg
۳۰۰۰ میلیارد امیر منصور آریا و خاوری و دار و دسته
۱۲۰۰ میلیارد دانشگاه ایرانیان
۱۰۰۰ میلیارد تامین اجتماعی
۳۷۰ میلیارد صادق محصولی
۳۰۰ میلیارد معاون بانک مرکزی
۲۰۰ میلیارد رحیمی (معاون اول احمدی نژاد)
۱۷۰ میلیارد بنیاد شهید
۵۰۰ میلیون هر نماینده
یعنی از هر ایرانی ۲۲۰ میلیون تومان!؟
البته ۱۸ میلیارد "دلار" کامیونهای طلای ترکیه و ۲۵ ملیارد "دلار" پولهای که در فرودگاه روسیه پیدا شد و ۸۷ ملیادر"یورو" اختلاصی که در ترکیه بود حساب نکردیم!
این یعنی عدالت، پاکی و سلامت
لطفا توجه کنید اونوقت اگر یارانه گرفتی باید جریمه بشوی عدالت یعنی این همه برای خودم هیچی برای مردم
فراخوان سوال از رئیس جمهور:
پاسخ دهید تا از یارانه انصراف بدیم! من یکی خدایی از اخبار پاسخ این سوال رو بشنوم انصراف میدم!
انقدر این مطلب رو در فضای مجازی منتشر کنید تا به دست مسئولین جمهوری اسلامی برسه بجای اینکه برید صفحه ظریف از صبح تا شب قربون صدقش برید برید این رو تو صفحش بگذارید!

۱۳۹۳ فروردین ۲۱, پنجشنبه

آیا منتقدین همان جداشدگانند؟( 6 قسمت آخر)

 hormoz b1e83
«انتقاد کردن حرف نیست، یک فرهنگ است. باید آنرا شناخت ودر کنارش پیشنهاد نیز داد و به آن عمل کرد. آنانی که با کلمات سخن می گویند ولی در عمل هیچ راه حلی برای جزئی ترین سوالات ندارند، دروغ می گویند.»
 
درمقاله گذشته گفته بودیم که «مینی بوس» قراضه وزارت بدنام اطلاعات با رانندگی «سعیدامامی» دراروپا به نام «جداشدگان» که تعدادشان به انگشتان دست نیز نمی رسید براه افتاد. آنها درظاهرمبارزانی بودند که به دلیل اعتراض و«انتقاد» به سیاست ها و تاکتیک های مبارزاتی غلط سازمان اصلی اپوزیسیون یعنی مجاهدین خلق ایران، از آنها جدا شده اند! اما آنها که خود را به عنوان اپوزیسیون به انجمن ها وشخصیت های روشنفکر نمای مدعی مبارزه با رژیم آخوندی غالب کرده بودند، به جای برپائی یک ظرف مبارزاتی، یا تشکیلات وسازمانی برای ادامه مبارزه با جنایتکاران حاکم بر ایران در اروپا، بر علیه جدی ترین سازمان برانداز جمهوری اسلامی به راه افتادند. آنها برای کند کردن فعالیت تنها سازمان جدی اپوزیسیون سرنگون طلب این رژیم برای یارگیری به سراغ انجمن ها، سازمان ها، شخصیت ها وتشکلات به اصطلاح چپ ـ که مجاهدین را «خرده بورژوا» معرفی می کردند ـ  و به دلیل ضدیت کورشان با مجاهدین که ناشی از «کوته بینی» و برداشت غلط شان از انقلاب وانقلابی گری و از محتوای ایدئولوژی انقلابی مارکسیسم بوده است، رقتند. این سازمان ها و گروه ها هم می خواستند به لحاظ فرهنگی وسیاسی نیزهمراه با «جداشدگان مجاهدین» به مبارزه با مجاهدین برخیزند!. غافل از اینکه خواسته ویا نا خواسته عامل دست وزارت بدنام وزارت اطلاعات آخوندی شده اند. «جداشدگان» درظاهرامر«اپوزیسیون»رژیم ملایان بودند. اما درخفا از ماموران وزارت بد نام اطلاعات درسفارت ها وکنسولگری های رژیم درکشورهای اروپائی ساپورت مالی ودیپلماسی می شدند، تا بتوانند هرچه بهتروسهل تر بر علیه اصلی ترین وجدی ترین  نیروی برانداز نظام ضد خلقی جمهوری اسلامی فعالیت تبلیغاتی نمایند.
آخوند یونسی وزیر اطلاعات آخوند خاتمی می گفت: هیچ انجمن وتشکیلاتی در خارج از کشور نیست که ما (یعنی وزارت اطلاعات ) در آن دستی ویا نفوذی نداشته باشیم!. آنها، یعنی رژیم جهل وجنایت از آنجائی که ذاتآ مخرب وتنش زا می باشند، و  از آنجائی که در ایران تحت اسارتمان، به ناموس تمام کلمات تجاوز کرده وآنها راازمحتوا خالی نموده اند، لذا برای به لجن کشیدن کلماتی همچون پناهندگی وانجمن های سیاسی درخارجه ازفضای آزاد در اروپا سوء استفاده کرده وتوسط مزدوران برون مرزی شان، انجمن های قانونی نیز تشکیل وآنرا از طریق دادگاه نیز به ثبت رساندند، تا به فعالیتهای ضد خلقی شان شکل قانونی نیز بدهند. در اینجای بحث هدفم ذکر اینگونه فعالیت های رژیم بر علیه مخالفانش نیست چرا که همه ما تمامآ به آن آگاه وواقفیم. اما روی صحبت من با کسانی است که نام مقدس «اپوزیسیون» را یدک می کشند، اما در عمل مستقیم وغیر مستقیم، خواسته ویا ناخواسته ـ به قول آخوند یونسی ـ به «دست ونفر نفوذی» این رژیم خونریز تبدیل شده بودند. 
توجه کنید که به اصطلاح «منتقدان» آن زمان  مجاهدین، یعنی «جداشدگان!» را چه کسانی ساپورت مالی وسیاسی می کرده اند:
1ـ مصطفی کاظمی (موسوی) از عناصر کلیدی قتلهای زنجیره ای
 2- رضا (معاون سعید امامی) در جریان قتلها وترورهای خارج از کشور.
3- پیرنیا یعنی همان حسین شریعتمداری (سر دبیر روزنامه کیهان) واز بازجویان وشکنجه گران زندانهای رژیم
.4- امیرحسین تقوی قاتل پروانه وداریوش فروهر ومحمدحاجی زاده نویسنده مخالف رژیم ودبیر دبیرستان وکارون حاجی زاده پسر 9 ساله اواست که شخصآ با ضربات متعدد کارد آنها را به قتل رسانده است .
رابط ماموران بدنام وزارت اطلاعات درخارج از کشور مزدوری بنام « ناصر خواجه نوری» ساکن آمریکا بود. او به هنگام ریاست جمهوری ابولحسن بنی صدر معاون ونماینده وی در شورای عالی دفاع بوده است. او گرداننده اصلی وزارت اطلاعات درخارجه ونفرخط دهنده به «منتقدان مجاهدین!» وسازمان دهنده اصلی برای ارتباط گیری آنها با رسانه های به اصطلاح اپوزیسیون برون مرزی برای ساپورت رسانه ای، جوسازی وجنگ روانی بوده است.
شخصیت هائی که سواربرمینی بوس قراضه وزارت بدنام اطلاعات شدند وبرعلیه مجاهدین بنام «منتقدان» با رژیم هم صدا وهم آوازگردیدند شامل:
 1ـ دکتر علیرضا نوری زاده از لندن، او به عنوان خبرنگار، محقق وکارشناس خاورمیانه! در یک کر هماهنگ با وزارت بدنام که «پول طیب وطاهر» به ایشان می دادند ومی دهند، همانند سرتیپ پاسدار منصور حقیقت پور نایب رئیس کمیسیون امنیت مجلس رژیم که می گفت «نه تنها پادگان اشرف، بلکه امیدوارم کل کره زمین از لوث وجود منافقین پاک گردد.» مجاهدین را «بدترین بلیه» در ایران ومنطقه می دانست.این مزدور اجاره ای نوشت: بزرگترین مصیبت مردم ایران در تاریخ معاصرشان همان ظهور این فرقه (رجوی) بوده است. او مجاهدین را دردناکترین تراژدی معاصر ایران می داند!. لذا یکی از کارچاق کن های اصلی این فیلی بود که به نام «منتقدان جداشده» به هوا پرتاب شده بود. او در تلویزیونهای رنگی لس آنجلسی و بی بی سی در این جنگ روانی و تبلیغاتی بر علیه مقاومت ایران موضوع مسخره «کردکشی، داشتن زندانی وشکنجه در قرارگاه اشرف، نقض حقوق بشرواز هم پاشیدن خانواده توسط مجاهدین» را به پیش می برد.
 2- مهدی خانبابا تهرانی، عضو سابق شورای ملی مقاومت که به خدمت وزارت اطلاعات در آمده وموضوع خود ساخته وزارت اطلاعات در مورد کرد کشی وکشتار حجاج در سال 1366 توسط مجاهدین را دامن می زد.
3- کیومرث شکوهی از هامبورگ آلمان، این شخص و فرد شماره 4 یعنی منوچهر صالحی که از مهره های اصلی وزارت اطلاعات بوده اند در دهه 1370 شمسی به همراه شاگرد جلاد اوین (سعید شاهسوندی) از فعالان اصلی پناهندگی و کانون فرهنگی «آکا کلوپ» در هامبورگ بوده اند که با نیروهای چپ نما در هامبورگ به خصوص برعلیه مجاهدین همکاری نزدیک داشته اند.
 4- منوچهرصالحی از هامبورگ آلمان .
5- فریدون گیلانی از طرف حزب سوسیالیست ایران! درآلمان .این فرد تا آن زمان به مدت بسیار کوتاهی عضو شورای ملی مقاومت بوده است که با موج ادعائی وزارت بدنام اطلاعات به نام «منتقدان به مجاهدین» به «جداشدگان» پیوست ومستقیمآ از مزدور«خواجه نوری» خط ودستور می گرفت. این «گند،گاو،چاله دهان» که در بالای درب مغازه ای که باز کرده بودمدعی«سوسیالیسم!» بود ومترجم «جداشدگان» باگزارشگرویژه حقوق بشردرمقراروپاَيی ملل متحد، آقای «موریس کاپیتورن»، برای برگرداندن برگ حقوق بشر برعلیه مجاهدین وشورای ملی مقاومت بوده است. این خودفروخته در هامبورگ وحومه با دریافت اخاذی بعنوان حق عضویت از پناهندگان فراری از جهنم رژیم فاسد ملاها برای آنها کیس پناهندگی می نوشت وبه آنها تائیدیه برای دادگاه می داده است .
6- ابولحسن بنی صدر از فرانسه. منزل این فرد و روزنامه انقلاب اسلامی اش به عنوان یکی از مراکزومبلغان اصلی این مزدوران بوده است. او همزبان وهمراه با روزنامه های وابسته به رژیم درداخل ایران می گفت: زندانهای رجوی روی زندانهای لاجوردی را سفید کرده اند!. (شماره298 از 38 دی تا بهمن 1371). اوهمزمان به همراه «نیمروز» در خارج و«رسالت» در داخل کشور، در روزنامه اش یکی از مبلغان بستن دروغ وزدن اتهام ومارک به مجاهدین در کشتار زائران ایرانی در مکه بوده است.
7-علی اصغر حاج سیدجوادی در نشریه فدائی شماره 77(آبان وآذر70) «فریادکمک از زندانهای رجوی» سر می داد.
8- فریدون صارمی، مامور ساواک شاه ونماینده سلطنت طلبان درهامبورگ آلمان.
9- بهمن نیرومند از فعالان سابق کنفدراسیون در زمان دیکتاتوری رژیم پهلوی در آلمان. فردی که در زمان وزارت خارجه «یوشکا فیشر» در آلمان مشاور سیاسی وی در رابطه با ایران واز دعوت کنندگان اصلی آخوند خاتمی به آلمان بوده است. وی در ابتدای دهه شصت عضو شورای ملی مقاومت بوده است. او دارای فردیت بسیاربالا و شخصیتی بسیارخودخواه می باشد و درحال حاضربه ایران تحت حاکمیت ملایان رفت وآمد دارد.
10ـ  سعید شاهسوندی (شاگرد جلاد اوین). فردی بریده و مفلوک که بعد ازدستگیری به یک عنصر خودفروخته وخائن مبدل گردید. او بنا اعتراف بسیاری ازشاهدان، برای اثبات تغییر موضع ومزدور شدنش در زدن تیر خلاص به سر زندانیان شرکت داشت. وی بعنوان شاگرد لاجوردی جلاد اوین معروف است.
11ـ هادی شمس حائری، این فرد هم همانند مزدوران جدید در سایت های «دریچه زرد» و«پژواک ایران،سایت ایرج مصداقی»، کتابی بنام :«ارتجاع مغلوب در رقابت باارتجاع غالب» با تصویر به آتش کشیده شده ی خانم مریم رجوی از یک طرف و تصویر منحوس خامنه ای رهبر خونریز حاکم بر ایران در کیهان آبان 1371 به چاپ رساند.
سازمان ها ورسانه هائی که به دلیل ضدیت ونگاه کورشان به مجاهدین همصدا با «منتقدین!» برای پیشبرد خط وزارت بدنام اطلاعات بازیچه ی دست و بلندگوی آخوند یونسی شدند، عبارت بودند از:
1ـ روزنامه نیمروز(چاپ لندن) که در یک کر هماهنگ با رسانه های داخلی وابسته به جمهوری اسلامی در 3 دی نوشت: 700 عضوبریده از مجاهدین خلق در اشرف زندانی اند!. ویا در 17 شهریور 1374 نوشت: حکایت های بسیار تلخ از حمله شکنجه گران مجاهدین به اعضای خودشان!.
2- نشریه موسوم به فدائی شماره 77(آبان وآذر 70) فریاد کمک از زندانهای رجوی سرداد و به نقل از اصغر حاج سید جوادی نوشت: خانواده ها ئی که سر از دنباله روی رهبری رجوی باز زده اند درزندانها تحت فشار روحی وکمبود غذائی و بهداشتی به سر می برند!
3- ورق پاره راه کارگر در دوره دوم شماره 1370 نوشت: «شکنجه، زندان وتبعید مخالفان مجاهدین توسط خود سازمان مجاهدین را محکوم می کنیم.»
 4- کبهان هوائی چاپ لندن 18 دی 1370 نوشت: «جوانان ایرانی در زندانهای مجاهدین در عراق به سر می برند!».
5- روزنامه ابراردر داخل کشور در دی 1370نوشت: «تعداد نامعلومی از جوانان ایرانی در زندانهای منافقین در عراق به سر می برند!».
جالب توجه اینکه تمام کلمات وجملات رسانه های وابسته به رژیم در داخل کشور ومدعیان «اپوزیسیون» در خارج از کشور با نامهای مختلف با یکدیگر هماهنگی کامل دارند و منابع اطلاعاتی وخبری تمامی شان  وزارت اطلاعات بود.
6- رادیو 24 ساعته به سرپرستی مانوک خدابخشیان .این فرد یکی از بلندگوهای اصلی جنگ روانی وتبلیغ بر علیه مجاهدین خلق ایران بود. او دستورات را از مامور خارج کشوری اطلاعات یعنی خواجه نوری می گرفت.
7- کانون سیاسی فرهنگی هامبورگ، که دارای سردرب زیبا وغلط انداز بود، به محفل وزارت اطلاعات تبدیل گردید.
8- کانون سیاسی فرهنگی ایرانیان آزادیخواه! که گرداننده اصلی آن مزدوری به نام «منوچهر صالحی» بود. او از سرکنسول ایران در هامبورگ به نام«خرم شاهی» در دامن زدن به دروغ وجنگ روانی بر علیه مجاهدین در میان ایرانیان کمک مالی می گرفت وساپورت خبری می شد.
9- کانون دموکراتیک پناهندگان ودانشجویان ایرانی به سرپرستی مزدورکنسول رژیم در هامبورگ بنام «کیومرث شکوهی»
 10- کانون فرهنگی به نام «آکا کلوپ» که وابسته به دانشگاه هامبورگ بوده است. اینجا مرکز تجمع وفعالیت به اصطلاح چپ های ایرانی بود. این کلوپ با صحنه گردانی فردی خائن از «سازمان اکثریت به نام عمو حسن» اداره می شد.
این کلوپ وکلوپهای دیگر فوق الذکر محل اصلی برگزاری سخنرانی وتجمع جداشدگان دست ساز وزارت اطلاعات وشاگرد جلاد اوین«سعیدشاهسوندی»بوده است.
11- نشریه علی کشتگر به نام«میهن» در 10 تیرماه 1374 شماره 11 درست همانند سایت های مشکوک «بچه تواب ایرج مصداقی» از مرگ های مشکوک در زندانه اوبازداشتگاه های مجاهدین در عراق مقاله می نوشت!.
12- روزنامه عصر امروز ونشریه کار(اکثریت) همانند مزخرفات «بچه تواب» در گزارش 92 خواهان افشای موارد نقض حقوق بشرتوسط «مسعود رجوی» در مجامع بین المللی و محاکمه ایشان در یک دادگاه بین المللی برای پاسخگوئی به ملت ایران شدند!.
اگر به تمامی نوشته ها وموضع گیریهای مدعیان اپوزیسیون وپرولتاریای فوق دقت بفرمائید، متوجه خواهید شد که تا کجا وزارت اطلاعات در آنها نفوذ کرده بود وهدایت آنها را در دست داشت. بی دلیل نبود که سردژخیم رژیم یعنی آخوند یونسی می گفته است: «هیچ انجمن وتشکیلاتی در خارج از کشور نیست که ما (یعنی وزارت اطلاعات) در آن دست ونقشی نداشته باشیم!»
جداشدگان دست ساز در آن زمان «نشریه سیاسی ـ فرهنگی پیوند » را بر علیه مجاهدین راه انداخته بودند. امروزه «سایت بچه تواب ایرج مصداقی به نام پژواک ایران » برعلیه مجاهدین به راه افتاده است!. اتهامات همان اتهامات گذشته است. کلمات وفرهنگی که برعلیه مجاهدین به کار گرفته می شود نیزهمان فرهنگ است. تنها تفاوت این است که مزدوران پیشانی سیاه جدیدی جای آن کارتهای سوخته گذشته را برای به انحراف کشاندن اذهان مردم ومسیر مبارزه را گرفته، و همان اتهامات کهنه را به فرزندان ایران که بر علیه آخوندهای خون ریز در حال مبارزه می باشند می زنند. تفاوت دیگر آنکه، بسیاری از جریانات مدعی چپ این بار گول صحنه سازیهای وزارت اطلاعات را نخوردند وبا این جماعت جدید همراه نشدند ! تا جائیکه صدای یکی از این جانوران «منتقد» در آمده است که «چرا کسی چیزی نمی گوید،انگار که دعوای ما با مجاهدین یک دعوای خانوادگی است!»
فیل جداشدگان را با اسنادی که ارائه شده وموجود است، وزارت اطلاعات رژیم به هوا کرده بود، فیل منتقدان را چه کسی به هوا کرده است؟ آیا جماعت جدید مدعی انتقاد،واقعآ منتقد مجاهدین می باشند! اگر این جماعت، منتقد مجاهدین هستند، پیشنهاد و راه حل شان برای مبارزه با آخوندها چیست؟ اگر آنها منتقد مجاهدین هستند چرا صحنه مبارزه با آخوندها را ترک نموده اند؟ چرا سمت وجهت حمله شان فقط وفقط مجاهدین ـ به عنوان تنها سازمان جدی برانداز نظام ـ است؟ آنها در کدام طرف دعوا هستند؟ راستی این بار فیل «منتقدان را چه کسی به هوا کرده است؟ آیا «منتقدین» همان«جداشدگانند»؟
11.04.2014
آلمان ـ هرمز صفائی نوائی